Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (8565 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
buffer zone
U
منطقه تامین
buffer zones
U
منطقه تامین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
area security
U
تامین منطقه
area security
U
تامین منطقه عملیات
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
haven submarine
U
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
rear area security
U
تامین منطقه عقب
Other Matches
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
drop zone
U
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
damage area
U
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
U
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
U
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
landing area
U
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
airspace reservation
U
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area
U
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
U
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
U
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
staging area
U
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area
U
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
polynia
U
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
U
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
area oriented
U
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
U
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
crossing area
U
منطقه گذار منطقه پایاب
sector
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remoter
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
U
منطقه خطر منطقه تلفات
sectors
U
منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone
U
منطقه رزمی منطقه نبرد
zone of fire
U
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remotest
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remote
U
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
tropopause
U
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
U
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
U
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
demolition target
U
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
U
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
line crosser
U
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
airspace prohibited area
U
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone
U
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
defense coastal area
U
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization
U
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard
U
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area
U
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
island bases
U
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
islands
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
U
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
U
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area assessment
U
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
area of operational interest
U
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
U
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
U
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
security
U
تامین
safety limit
U
حد تامین
hedging
U
تامین
water supplies
U
تامین اب
safety
U
تامین
securement
U
تامین
cover
U
تامین
coverings
U
تامین
securing
U
تامین
covers
U
تامین
water supply
U
تامین اب
preservation of evidence
U
تامین دلیل
fulfill
U
تامین کردن
cryptosecurity
U
تامین رمز
safety factor
U
عامل تامین
factor of safety
U
عامل تامین
supply port
U
درگاه تامین
quia timet
U
حکم تامین
funding
U
تامین وجه
insecurity
U
عدم تامین
take care of
U
تامین کردن
procurement
U
تامین اماد
provisioning
U
تامین ذخیره
troop safety
U
تامین عده ها
ensure
U
تامین کردن
internal security
U
تامین داخلی
insuring
U
تامین کردن
insures
U
تامین کردن
the rule of law
U
تامین قانونی
the rule of law
U
تامین قضایی
security
U
تامین مصونیت
ensuring
U
تامین کردن
safety diagram
U
دیاگرام تامین
ensured
U
تامین کردن
financier
U
تامین اعتبارکننده
ensures
U
تامین کردن
financiers
U
تامین اعتبارکننده
transmission security
U
تامین مخابره
give security for
U
تامین کردن
social security
U
تامین اجتماعی
safety factor
U
ضریب تامین
electronic security
U
تامین الکترونیکی
secure
U
تامین کردن
communication security
U
تامین مخابراتی
guarantee
U
تامین کردن
guaranteed
U
تامین کردن
collective security
U
تامین اجتماعی
guarantees
U
تامین کردن
protection
U
تامین نامه
committment
U
تامین اعتبار
supplied
U
تامین کردن
secures
U
تامین شده
secures
U
تامین کردن
secure
U
درامان تامین
secure
U
تامین شده
secures
U
درامان تامین
physical security
U
تامین تاسیسات
supplying
U
تامین کردن
supply
U
تامین کردن
transmission security
U
تامین ارسال
cover
U
تامین کردن
signal security
U
تامین مخابراتی
buffer stock
U
تامین ذخیره
coverings
U
تامین کردن
safety stakes
U
دستکهای تامین
covers
U
تامین کردن
chemical security
U
تامین شیمیایی
appropriation reimbur sement
U
تامین اعتبار
local security
U
تامین محلی
secure
U
تامین کردن هدف
transmission security
U
تامین ارسال پیام
tucker
U
تامین غذا کردن
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
financing
U
تامین هزینه پولی
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
safety
U
برقرار کردن تامین
ups
U
تامین برق بی وقفه
self protection
U
برقراری تامین از خود
to ensure something
U
تامین کردن
[چیزی]
pacification
U
تامین ثبات داخلی
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
collective security
U
تامین دسته جمعی
victual
U
خواربار تامین کردن
finances
U
تامین هزینه پولی
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
financed
U
تامین هزینه پولی
finance company
U
شرکت تامین مالی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
bombline
U
خط تامین پرتاب بمب
continuing appropriation
U
مداومت تامین اعتبار
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
finance
U
تامین هزینه پولی
secures
U
مطمئن تامین کردن
secures
U
تامین کردن هدف
safety card
U
کارت تامین اتشبار
guarantee
U
تامین تضمین کردن
guarantees
U
تامین تضمین کردن
make up a deficit
U
تامین کردن کسری
safety officer
U
افسر تامین یکان
supply company
U
شرکت تامین کننده
to feather ones nest
U
تامین اتیه کردن
elegit
U
حکم تامین مدعی به
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
secure
U
مطمئن تامین کردن
levy a sum on a person's property
U
تامین خواسته کردن
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
power supply
U
تامین کننده برق
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
garnisher
U
تامین کننده خواسته یامدعابه
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
user supplied
U
تامین شده توسط کاربر
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
services
U
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
Recent search history
Forum search
1
cartridge
1
Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
0
نحوه کار با نرم افزار waze
0
دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com